یه جورایی حرف دل من

ساخت وبلاگ

 

مادرم همیشه میگفت شب نباید ناخن هاتو بگیری، کراهت داره.

منم همیشه کارخودمو میکردم! اعتقادی به خرافات نداشتم

فکر میکردم اینم یکی از اون اعتقادات بی ریشه اس که از قدیم بین مردم بوده!

این قضیه هم هیچوقت انقدر برام جدی نبود که بخوام بخاطرش پرس و جو کنم و ببینم صحت داره یا نه...

تا اینکه یه روز اتفاقی با یکی از دوستام که خیلی اهل مطالعه است داشتم صحبت میکردم که بی هوا حرفمون کشیده شد سمت خرافات.

گفتم بنظرت چرا از قدیم میگن شبا ناخن هاتونو کوتاه نکنید؟


گفت: استثنأ این یکی خرافات نیس، شب ها کلسیم بیشتری سر ناخنهامون جمع میشه و نباید با کوتاه کردنشون از دستشون بدیم!
ظاهرا دلیلشو قبول کردم اما بعدا خودم هم راجع بهش جست و جو کردم و دیدم راست میگفته! دیدم از قدیم هم راست میگفتن!

اینارو گفتم که بگم مثل مادرم نباش!


رو هوا حرف نزن که قانع نمیشم...


نگو از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر باز با باز، اینکه دلیل نشد قربونت برم!


اگه مثل دوستم نمیتونی قانعم کنی و دلیل محکمی برای گرفتن خودت از من نداری این حرفارو بذار کنار و مثل من، عاشق باش ...


اینکه بخوای منو از خودت بگیری و خودتو ازمن، برای جفتمون ضرر داره،

بفهم لطفا!

دلنوشته هایی برای سمایی...
ما را در سایت دلنوشته هایی برای سمایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : only4samayia بازدید : 156 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 21:30