پنج شنبه 1396/07/27

ساخت وبلاگ

دیشب حالم خیلی بد بود،واسه همین وقتی جواب ندادی برخلاف سایر شب ها نتونستم جلوی خودمو بگیرم و باز مزاحم دوست پسر،دوستت شدم و ازش خواستم خبری از احوالت بهم بده

می دونم با این کارم باز ناراحتت کردم ولی بخدا به یه خبری از حالت نیاز داشتم تا کمی آروم شه این دل لامصبم

نمیدونم کی از شر این مزاحمت هام خلاص میشی و لی بخدا این کارهام برای اذیت کردنت نیست 

روزی هزار بار آرزوی مرگ میکنم تا نباشم و کاری نکنم که سمام ازم ناراحت شه ولی خدا اصلا باهام خوب تا نمیکنه

بارها بهت قول دادم که مزاحم خودتو اطرافیانت نشم ولی باز اشتباهم رو منجر به اذیتت میشه رو تکرار میکنم

به قول خودت بی ثباتم،حتی یه بار تایپ کردی واسم فرستادی(عکسشو میزارم ک یادم باشه سمام خوب شناخته منو)

دلم گرفته ازت سمایی ،همبا تمام وجودم دوستت دارم و هم با تمامو وجودت بی محلی میکنی

یعنی میشه واقعا یکیو اینطور فراموش کرد؟

اینکه نفس الانت سرتر از منه قبول ولی آخه بی معرفت ،اون دوستت دارم هایی که بهم میگفتی پس چی شدن؟

واقعا من چه کار بدی در حقت کردم که اون به این راحتی اومد جای منو تو دلت گرفت؟آخه سمای من که مث دخترای این دور و زمون نبود

اینکه نمیام بنویسم شاید فک کنی که سرم با یکی دیگه گرمه ولی کاش حال و روزمو از کسایی که هر روز می بینن منو میتونستی بپرسی تا بفهمی چقدر به یادتم

راستیتش اونایی که می بینن این وضعمو از دستم خسته شدن

همشون میگن :بابا برو خواستگاریش تمومش کن یا شمارشو بده ما باهاش حرف بزنیم راضیش کنیم

البته اونا نمیدونن که سمای من اگه نخواد هیشکی نمی تونه مجبور به انجام کاریش بکنه منم نمی خوام سمام منو بخاطر اسرار بقیه بخواد

دلم میخواد خودش دوسم داشته باشه

به خیلی چیزا فک میکنم،به بدیهات به خیانتت به اینکه با یکی دیگه سر قرار میری، به اینکه شبا باهاش چت میکنی چی میگین به هم و...

ولی با این همه درد و غمی که به خاطر نبودنت میکشم باز دوستت دارم و میخوام این دوست داشتنمو تو بدونی ،باور کنی حتی اگه نخواهی دیگه باهام باشی

کاش بتونم گاهی صداتو بشنوم،شده در حد یه الو گفتن ولی ...

سمایی ،دنیا هرچقدر هم خوب باشه که نیست،هرچقدر هم برام سرنوشتمو خوب رقم بزنه که نمیزنه و بدترش میکنه اینو بدون که این دنیا بدون تو،بدون شنیدن صدای تو،واسم بدتر از جهنمه

سمایی کمکم کن،شده حتی تلفنی،یا حتی پیامکی ولی خواهش میکنم کمکم کن

خودت میگفتی من بهت کمک کردم که دانشگاه قبول شی 

حالا جبران کن دیگه،مگه قول ندادی بهم

سمایی تورو خدا بیا بخون تا  بدونی چقدر دوستت دارم

دوستت دارم سمایی دوستت دارم

wdl6_screenshot_2016-05-14-09-22-40.png

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۶ساعت 20:18&nbsp توسط ค.รђ20  | 

دلنوشته هایی برای سمایی...
ما را در سایت دلنوشته هایی برای سمایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : only4samayia بازدید : 136 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1396 ساعت: 10:05