دلم میخواست خوشه انگوری بودم در دستهای گرم تو
هم دستت ، هم گلویت ، هم نگاهت ، و هم ، دلت
پیش من بود...
کاش انگوری بودم در دستهای گرم تو
به جای هر چه هستم و خواهم شد!
وقتی نمیشود دوست تو باشم ،
کاش خوشه انگوری بودم ،
دانه دانه میخوردی
کاش میوه ای بودم ، در دستهای نازنین تو ،
در حنجره ات و لبخندت
و تمام من ، تمام میشد ،
با تو ،
فقط با تو !
دلنوشته هایی برای سمایی...برچسب : نویسنده : only4samayia بازدید : 131