یکشنبه 24/ 04/ 1397 ( روز دختر )

ساخت وبلاگ

روزها یکی یکی میان و میرن و انگار نه انگار که من دلم واسه سمای خودم بیشتر از گذشته تنگ میشه

بانوی خوبم سلام،خوبی سمایی؟ کجایی؟ چیکار میکنی؟

جمعه پیام هام تحویل نداد بهت، زنگ زدم دیدم آف کردی 

کلی فکر و خیال کردم که چرا سما خطی که با اون سر خانوادشو منو باهاش گرم کرده آف کرده

کلی فکرای بد اومد تو ذهنم، زدم تو اون هوای شرجی بیرون که شاید سمامو اتفاقی ببینم  ولی...

بیخیال
خوشحالم که الان روشنی و میتونم سر لحظه 00:00 امشب روز دختر رو بهت تبریک بگم

از وقتی باهم آشنا شدیم( از مهرماه سال 1390) تا امسال همیشه این مناسبت هارو یادم بود و تبریک گفتم

البته فقط تبریک دست خالی چون هیچ وقت نشد که پیشت باشم و شاید علت همین تنها بودنم اینجور چیزا باشه

دلم گرفته سمایی، میدونم روز تو هستش و باید شاد باشیم و ناراحتت نکنم ولی سمایی دلم واست خیلی خیلی تنگ شده،نمیدونم باید بگم کاش بودی یا نع

چون من دوست داشتم فقط با تو شاد باشم،

این روزا اصلا اوضام روبه راه نیست ،البته شاید اگه بودی میتونستی آرومم کنی ولی خب سمام نیست

راستی الان بعد مدت ها پست گذاشتی،خوشحالم که هستی و پیجتو اداره میکنی

دوستت دارم سمایی و روز دختر رو از صمیم قلبم بهت تبریک میگم،روزت مبارک نفسیم روزت مبارک مبارک مبارکککککککک

5ekn_photo_2018-07-15_23-04-43.jpg

دلنوشته هایی برای سمایی...
ما را در سایت دلنوشته هایی برای سمایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : only4samayia بازدید : 139 تاريخ : دوشنبه 21 آبان 1397 ساعت: 15:05