نمیدونم میایی میخونی یا نع،نمیدونم یادته یا نع ولی امشب همون شبیه که ساعت 3:15 بامداد اولین پیام رو بهم دادی تا شمارتو داشته باشم
نمیدونم سالگرد خوشی هام چرا انقدر پرغمه
چی بگم که فقط تکرار مکررات این سالهاست و من الکی دارم خودمو قول میزنم
شبا که فالوراتو ،فالوینگاتو چک میکنم کلی پسر خوش تیپ و خوش عکس میبنم که همشون هیکلای...
هر مدلی به غیر از شبیه من
کسایی مث میلاد اصغرپور،محمد حمزه و...
اینا یعنی سما حتی به آشغالی مث من،فک هم نمیکنه
ولی با این همه امشب سالگرد منو سمای منه،همون که انقدر خوب دروغ گفت و انقدر خوب نقش بازی کردی که افشین کل زندگیشو داد
از امشب دوباره تکرار پست ها و مناسبت های موجود تو یه سال قراره پست کنم
اولیش که اینه ،بعدیش ولنتاین و دوروز بعدش تولد اون...
فک نکنم اتفاق خاصی جز مث اینا بیوفته
به قول خودت که تو پست سومت گفتی "
زیباترین انسانهایی که تاکنون شناختهام آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند. این افرادی حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق عاشقانه میکرد. زیبایی این افراد اتفاقی و بیسبب نبود"
شاید یه روزی این دوست داشتن و زجر کشیدن منم ارزش پیدا کرد
حالا سالگردمون مبارک،هفت سال از اون شب میگذره و من هنوز با اون شب و خاطراتش زندگی میکنم
دوستت دارم سمایی امیدوارم همیشه تو گردش و خوشی باشی
دلنوشته هایی برای سمایی...
برچسب : نویسنده : only4samayia بازدید : 144